ارسال پاسخ
تعداد بازديد 155
نويسنده پيام


ارسال‌ها : 4
عضويت: 11 /6 /1396

داستان آموزنده جزیره سبز و گاو غمگین

جزیره سرسبز و پر علف است که در آن گاوی خوش خوراک زندگی می‌کند. هر روز از صبح تا شب علف صحرا را می‌خورد و چاق و فربه می‌شود. هنگام شب که به استراحت مشغول است یکسره در غم فرداست.آیا فردا چیزی برای خوردن پیدا خواهم کرد؟ او از این غصه تا صبح رنج می‌برد و نمی‌خوابد و مثل موی لاغر و باریک می‌شود.

صبح صحرا سبز و خُرِّم است. علفها بلند شده و تا کمر گاو می‌رسند. دوباره گاو با اشتها به چریدن مشغول می‌شود و تا شب می‌چرد و چاق و فربه می‌شود. باز شبانگاه از ترس اینکه فردا علف برای خوردن پیدا می‌کند یا نه؟ لاغر و باریک می‌شود. سالیان سال است که کار گاو همین است اما او هیچ وقت با خود فکر نکرده که من سالهاست از این علف‌‌زار می‌خورم و علف همیشه هست و تمام نمی‌شود، پس چرا باید غمناک باشم؟

*تفسیر داستان: گاو، رمزِ نفسِ زیاده طلبِ انسان است و صحرا هم این دنیاست.

یکشنبه 12 شهریور 1396 - 15:18
پيام خصوصي نقل قول اين ارسال در پاسخ تشکر گزارش اين ارسال به يک مدير
ارسال پاسخ
براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.
پرش به انجمن :




درباره ي ما
درباره ي ما:
انجمن اختصاصی سایت بکس تیم امروز افتتاح شد اگر قصد دارید مقام بگیرید ارسالی های خود را افزایش دهید
دوستان ما
طراح استايل:آبان يار